تو بزرگی.....

از خاموشیم کار رسیده است به جان/فریاد,که خاموشی مرا خواهد کشت...

تو بزرگی مثل شکلایی که ابرها میسازن.....

تو بزرگی مثل اون لحظه که بارون میزنه.....

تو همون خونی که هر لحظه تو رگ های منه.....

 

 

 



نظرات شما عزیزان:

شعاعی ازنورکه تورو فرامی گیره
ساعت19:04---7 ارديبهشت 1390
خونی که توی رگهاته و لحظه ای که بارون میزنه خیلی بزرگ و زیباست،بزرگتراز اونی که بشه به این راحتی کسی رو هم سطح با اون دونست.اما امیدوارم بتونی کسی به این بزرگی رو پیداکنی،کسی که شایستگی توصیف این بزرگی روداشته باشه.موفق باشی.

نام :
آدرس ایمیل:
وب سایت/بلاگ :
متن پیام:
:) :( ;) :D
;)) :X :? :P
:* =(( :O };-
:B /:) =DD :S
-) :-(( :-| :-))
نظر خصوصی

 کد را وارد نمایید:

 

 

 

عکس شما

آپلود عکس دلخواه:





نوشته شده در جمعه 2 ارديبهشت 1390برچسب:دوست داشتنی!,ساعت 16:55 توسط nastaran|


آخرين مطالب
» تمام!
» let some body love u
» تاریکی
» شبیه شده ام
» when I was young
» نفر بغل دستی!
» نظریه میدهیم!
» شکمو!
» thanking god
» شلوغ!
» me...
» خوشحال!
» نام دیگر من
» بی ربط!
» life
» قیصر
» so close,no matter how far
» from deep inside
» وقتی نظراتت دوستت غیر فعاله!
» در چنته ی من جز به ندانستن نیست

Design By : Pichak